طبق زنی یعنی چه

طبق زنی یعنی چه

طبق زنی به معنای رفتار جنسی میان دو زن است که در آن اندام تناسلی دو زن به یکدیگر مالیده می شود. این عمل که معادل مساحقه یا سحق در متون فقهی و Tribadism در اصطلاح علمی است، یکی از اشکال بیان صمیمیت و لذت جنسی در روابط همجنس گرایانه زنانه به شمار می رود. درک این پدیده مستلزم بررسی ابعاد گوناگون آن از جمله تعریف لغوی، ریشه های تاریخی، جنبه های عملی و جایگاه آن در بافت های فرهنگی، اجتماعی و حقوقی است. این مقاله به تفصیل به این موضوعات می پردازد تا تصویری جامع و بی طرفانه از مفهوم طبق زنی ارائه دهد و ارتباط آن با هویت جنسی و جنسیتی را روشن سازد.

طبق زنی چیست؟ تعریف جامع و عملی

طبق زنی، رفتاری جنسی است که میان دو زن اتفاق می افتد ومالش متقابل اندام های تناسلی آن ها را شامل می شود. این عمل، که در متون علمی به عنوان تریبادیسم (Tribadism) شناخته می شود، هدف تحریک جنسی و رسیدن به ارگاسم را دنبال می کند. درک دقیق طبق زنی نیازمند بررسی ریشه های لغوی و شرح جزئیات عملی آن است، ضمن اینکه باید تمایز آن با هویت های جنسی مشخص شود.

تعریف لغوی و ریشه شناسی

واژه «طبق زنی» در لغت نامه های فارسی مانند دهخدا، معین و فرهنگ فارسی، به معنای «مالیدن شرم/اندام تناسلی دو زن به یکدیگر» تعریف شده است. این اصطلاح در واقعشرحی مستقیم از عمل فیزیکی است و ریشه ای دیرینه در زبان فارسی دارد.

معادل انگلیسی این اصطلاح، «تریبادیسم» (Tribadism)، از واژه یونانی «tribo» به معنای «مالش» یا «ساییدن» گرفته شده است. این ریشه شناسی نشان دهنده آن است که مفهوم مالش به عنوان محور اصلی این عمل جنسی، در فرهنگ های مختلف و از دیرباز شناخته شده بوده است.

تعریف عملی و شرح پوزیشن ها

از نظر عملی، طبق زنی به معنای تماس مستقیم و مالشاندام تناسلی خارجی (فرج) دو زن به یکدیگر است. این عمل می تواند در پوزیشن های مختلفی انجام شود که هدف نهایی آن تحریک کلیتوریس و رسیدن به ارگاسم است. برخی از پوزیشن های رایج عبارتند از:

  • حالت قیچی (Scissoring): در این حالت، دو زن روبروی هم قرار گرفته و پاهای خود را به صورت ضربدری در هم قفل می کنند تا فرج هایشان به هم فشرده و مالیده شود. این یکی از معروف ترین و مشخص ترین پوزیشن های طبق زنی است.
  • پوزیشن میسیونری: در این حالت، یک زن بر روی دیگری دراز کشیده و اندام های تناسلی آن ها با یکدیگر تماس پیدا می کند.
  • زن در بالا: یکی از زنان در بالا قرار گرفته و با حرکت لگن خود، تحریک جنسی را ایجاد می کند.
  • مالش فرج به سایر قسمت های بدن: علاوه بر تماس مستقیم فرج به فرج، طبق زنی می تواند شامل مالش فرج به ران، باسن، شکم یا حتی بازوی شریک جنسی نیز باشد. این گونه تماس ها نیز با هدف تحریک جنسی و ایجاد لذت انجام می شود.

تمایز عمل از هویت و گرایش

نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که «طبق زنی» به خودی خودیک عمل جنسی است، نه یک هویت یا گرایش جنسی. به این معنا که این عمل می تواند توسط زنان با گرایش های جنسی متفاوت انجام شود. اگرچه این عمل به شدت با هویت «لزبین» (همجنس گرایی زنانه) مرتبط است و ستون فقرات روابط جنسی بسیاری از زنان لزبین را تشکیل می دهد، اما لزوماً منحصر به آن ها نیست.

زنان دوجنس گرا و حتی در برخی شرایط خاص، زنانی که خود را دگرجنس گرا می دانند، ممکن است درگیر این عمل جنسی شوند. این تمایز اهمیت دارد تا ازبرابر دانستن مطلق یک رفتار با یک هویت پیچیده جنسیتی جلوگیری شود و درک جامع تری از تنوع تجربیات جنسی زنان فراهم آید.

مترادف ها و اصطلاحات مرتبط

مفهوم «طبق زنی» در طول تاریخ و در فرهنگ های مختلف، با واژگان و اصطلاحات متفاوتی بیان شده است. شناخت این مترادف ها به درک عمیق تر و جامع تری از این پدیده کمک می کند و ابعاد فرهنگی و حقوقی آن را آشکار می سازد.

مساحقه و سحق

«مساحقه» و «سحق» واژگان فقهی و حقوقی در زبان عربی و فارسی هستند که به معنای طبق زنی به کار می روند. این اصطلاحات به ویژه درمتون دینی و قوانین جزایی برای اشاره به این عمل جنسی میان زنان استفاده می شوند. کاربرد این واژگان نشان دهنده نگرش فقهی و حقوقی به این پدیده است که آن را درچارچوب جرم انگاری یا نفی اخلاقی مورد بحث قرار می دهد. تفاوت های جزئی در کاربرد آن ها ممکن است وجود داشته باشد، اما هر دو به یک مفهوم واحد اشاره دارند.

لزبینیسم/لزبین گری

اصطلاح «لزبین» برگرفته از نام جزیره «لزبوس» در دریای اژه است که زادگاه «سافو»، شاعر برجسته یونانی سده ششم پیش از میلاد، بود. سافو در اشعار خود به عشق میان زنان می پرداخت و این امر بعدها زمینه ای شد تا در قرن نوزدهم،نام «لزبین» برای اشاره به هویت همجنس گرایی زنانه انتخاب شود.

لزبینیسم یا لزبین گری، برخلاف طبق زنی که یک عمل جنسی است، بهیک هویت و گرایش جنسی کامل اشاره دارد. این هویت شامل تمایلات عاطفی، رمانتیک و جنسی یک زن نسبت به زنان دیگر است. هرچند طبق زنی می تواند بخشی از روابط جنسی یک زن لزبین باشد، اما لزبینیسم فراتر از صرف یک عمل فیزیکی است و جنبه های وسیع تری از شخصیت، خودشناسی و ارتباطات عاطفی را در بر می گیرد.

Tribadism و Tribbing

همان طور که پیشتر اشاره شد، «تریبادیسم» معادل علمی و بین المللی «طبق زنی» است که ریشه در زبان یونانی دارد. «تریبینگ» (Tribbing) نیزمعادل عامیانه و رایج تر برای اشاره به خود عمل مالش در زبان انگلیسی است.

این اصطلاحات در ادبیات علمی، پزشکی و جامعه شناختی به کار می روند و نشان دهنده تلاش برایطبقه بندی و مطالعه این پدیده در بستر بین المللی هستند. آشنایی با این معادل ها به پژوهشگران و افراد علاقه مند امکان می دهد تا منابع و مطالعات بیشتری را در این زمینه دنبال کنند.

قیچی کردن

«قیچی کردن» یکاصطلاح عامیانه و رایج در زبان فارسی برای توصیف یکی از پوزیشن های طبق زنی است. این اصطلاح به دلیل شباهت وضعیت پاها در این پوزیشن به شکل قیچی، انتخاب شده است. قیچی کردن، یکی ازمشخص ترین و شناخته شده ترین اشکال طبق زنی است که در آن دو زن پاها و بدن خود را به گونه ای در هم می پیچند که تماس و مالش فرج ها به حداکثر برسد.

استفاده از این اصطلاح در محاورات روزمره نشان دهندهحضور این پدیده در آگاهی عمومی و فرهنگی است، هرچند که ماهیت غیررسمی آن می تواند منجر به سوءبرداشت هایی شود و ابعاد پیچیده تر طبق زنی را نادیده بگیرد.

طبق زنی در بستر تاریخی و فرهنگی

طبق زنی، به عنوان یک عمل جنسی میان زنان، ریشه های تاریخی و فرهنگی عمیقی دارد که فراتر از تعاریف صرفاً عملی آن است. بررسی این ریشه ها به ما کمک می کند تا درک کنیم چگونه این پدیده در طول زمان مورد نگرش و تفسیر جوامع مختلف قرار گرفته است.

در متون کهن فارسی

در ادبیات و متون کهن فارسی، به پدیده طبق زنی اشاراتی وجود داشته است. یکی از برجسته ترین نمونه ها، توصیف دقیق و با جزئیات خاقانی، شاعر قرن ششم هجری، در هجویه ای درباره مردم بغداد است. این اشارات نشان می دهد که این عمل، هرچند ممکن استهمواره مورد پذیرش اجتماعی نبوده باشد، اما در آگاهی و فرهنگ عمومی آن زمان وجود داشته و از دیدگاه های مختلف مورد توجه قرار می گرفته است.

چنین ارجاعاتی به ما یادآوری می کنند که روابط همجنس گرایانه زنانه، پدیده ای نوظهور نیست و در گذشته نیز در جوامع فارسی زبان وجود داشته وموضوع بحث و روایت بوده اند. این متون می توانند دریچه ای به سوی درک نگرش های تاریخی به این روابط باشند.

پیشینه در تمدن های باستانی

در تمدن های باستانی، از جمله یونان و روم، اطلاعات مستند درباره روابط همجنس گرایانه زنانهنسبتاً محدود است. این امر تا حد زیادی به دلیل ساختارهای مردسالارانه این جوامع و تمرکز متون تاریخی بر روابط مردان بود. در یونان باستان، روابط اروسیک و جنسی میان مردان رایج بود و در ادبیات، هنر و فلسفه ثبت می شد، اما درباره زنان چنین نبود. برخی گمانه زنی ها درباره روابط مشابه میان زنان و دختران وجود دارد؛ برای مثال، شاعر آلکمان از واژه aitis که فرم مؤنث واژه رسمی برای شرکت کننده جوان در روابط شاهدبازی بود، استفاده کرده است. همچنین، آریستوفان در اثر افلاطون به نام «ضیافت» به زنانی که به زنان دیگر علاقه مند هستند، اشاره می کند.

در روم باستان نیز نگرش مردان به همجنس گرایی زنانعموماً منفی بود. زنانی که با دیگر زنان همبستری داشتند، به عنوان نابهنجاری های زیستی تلقی می شدند. در این دوران، کلیتوریس بزرگ تر به عنواننشانه یک زن «تریباده» تلقی می شد که قادر به نفوذ به زنان دیگر است. این دیدگاه ها، همجنس گرایی زنان را نه تنها به چالش کشیدن جایگاه مرد به عنوان تنها دهنده لذت جنسی می دانست، بلکه پایه های فرهنگ مردسالار روم را نیز تهدید می کرد. به طور کلی، در تمدن های باستانی، مرزگذاری های سفت و سختهویت همجنس گرا/دگرجنس گرا به صورتی که امروزه می شناسیم، وجود نداشت و روابط ممکن بود در چارچوب های متفاوتی تعریف شوند.

دوران مدرن نخستین و تغییر نگرش ها در اروپا

در دوران مدرن نخستین اروپا، همجنس گرایی زنانه، برخلاف همجنس گرایی مردانه، که اغلب با مجازات مرگ همراه بود،واکنش های قانونی و مذهبی کمتری را در پی داشت. اولین قانون علیه همجنس گرایی زنان در فرانسه در سال ۱۲۷۰ ظاهر شد، اما موارد اعدام یا مجازات شدید برای آن در مقایسه با مردان بسیار نادر بود.

در این دوره، ایده هایی درباره جنسیت زنان بادرک آناتومیک از اندام های زنانه پیوند خورده بود. تصور می شد که واژن نسخه داخلی آلت تناسلی مردانه است و در برخی زنان، طبیعت می کوشد با برآمدگی واژن، آلت تناسلی ایجاد کند. این تغییرات جنسی به عنوان موارد هرمافرودیتیسم در نظر گرفته می شد و یک کلیتوریس بزرگ تر و متورم به عنوان ابزاری تلقی می شد که زنان از آن برای نفوذ به زنان دیگر استفاده می کنند. زنانی که به دلیل کلیتوریس متورم خود تمایلات غیرقابل کنترل داشتند، «تریباده» نامیده می شدند. برای مدتی، خودارضایی و همبستری همجنس گرایانه زنانه معانی یکسانی داشتند.

در این دوران،تمایز طبقاتی نیز در درک همجنس گرایی زنانه نقش داشت. «تریباده ها» همزمان اعضای طبقه پایین جامعه و نمایندگان اشراف فاسد معرفی می شدند. مواردی از زنانی که هویت مردانه برگزیدند و برای سال ها زندگی می کردند نیز ثبت شده است، مانند مری فریت در انگلستان یا کاترین لینک در پروس که اعدام شد. تمایل کریستینا، ملکه سوئد، به پوشیدن لباس مردانه نیز شناخته شده بود و حتی پس از استعفا برای اجتناب از ازدواج، او به دنبال روابط عاشقانه با زنان بود.

ظهور اصطلاح لزبین و جنبش های معاصر

در اواخر قرن نوزدهم، با شروع مطالعات نخستین در زمینه سکس شناسی،رفتارهای همجنس گرایانه دسته بندی و توصیف شدند. این مطالعات، که اغلب با کمبود دانش درباره تمایلات جنسی زنان همراه بود، زنان لزبین را افرادی می شناساندند که به نقش های جنسیتی سنتی زنان پایبند نبودند و آن ها را بیمار روانی می دانستند – تعریفی که از اواخر قرن بیستم در جامعه علمی جهانی تغییر کرده است.

جنبش های فمینیستی و گروه های زیرزمینی نقش مهمی در شکل گیری هویت لزبین در قرن بیستم ایفا کردند. به عنوان مثال، در سال ۱۹۵۵، گروهی از زنان در سانفرانسیسکو انجمن «دختران بیلیتیس» (Daughters of Bilitis) را تشکیل دادند که هدف آن فراهم آوردن فضایی برایرقص و آشنایی زنان لزبین بود. آن ها مجله ای به نام «نردبان» (The Ladder) را منتشر کردند که به عادی سازی زندگی لزبین ها و برجسته کردن چهره های شناخته شده لزبین می پرداخت. پس از جنگ جهانی دوم و در دوران سرکوب اجتماعی، زنان شبکه هایی را برای معاشرت و آموزش یکدیگر تشکیل دادند و با دستیابی به آزادی اقتصادی و اجتماعی بیشتر، روابط و خانواده های خود را به شیوه ای مستقل تر شکل دادند.

با موج دوم فمینیسم و رشد مطالعات تاریخی زنان در اواخر سده بیستم، تعریف «لزبین» گسترده تر شد. بحث هایی درباره لزوم وجود مؤلفه جنسی در شناسایی خود به عنوان لزبین شکل گرفت و فمینیست های لزبین تأکید کردند کهوجود مؤلفه جنسی ضروری نیست، بلکه روابط اصلی و نزدیک با زنان کفایت می کند. این دوره شاهد تغییرات اساسی در درک هویت لزبین و چالش کشیدن کلیشه های سنتی بود.

طبق زنی در میان جانوران

پدیده طبق زنی یا رفتارهای مشابه در برخی گونه های جانوری نیز مشاهده شده است. یکی از برجسته ترین نمونه ها، بونوبوها هستند.بونوبوها، که در جمهوری دموکراتیک کنگو ساکن هستند، رفتارهای جنسی متنوعی از جمله مالش اندام تناسلی بین ماده ها را از خود نشان می دهند. این رفتار در میان بونوبوها نه تنها برای تولید مثل، بلکه برایکاهش تنش های اجتماعی، ایجاد پیوندهای گروهی و بیان صمیمیت نیز به کار می رود.

مطالعه رفتارهای جنسی در میان بونوبوها نشان می دهد که فعالیت های جنسی غیرتولیدمثلی و همجنس گرایانه می تواند نقش های پیچیده ای درتعاملات اجتماعی و ساختار گروهی ایفا کند.

این مشاهده در عالم حیوانات، هرچند نمی تواند به طور مستقیم به رفتار انسانی تعمیم داده شود، اما به عنوان یک مقایسه علمی می تواند نشان دهندهریشه های تکاملی و طبیعی تنوع رفتارهای جنسی باشد و به درک جامع تری از این پدیده کمک کند.

ابعاد قانونی و فقهی

طبق زنی، به عنوان یک عمل جنسی، در طول تاریخ و در جوامع مختلف،نگرش ها و چارچوب های قانونی و فقهی متفاوتی را تجربه کرده است. بررسی این ابعاد، اهمیت زیادی در درک وضعیت فعلی و پیشینه این پدیده دارد.

وضعیت قانونی در جهان

در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در اروپا، آمریکای شمالی و استرالیا، همجنس گرایی زنانه دیگرجرم تلقی نمی شود و به طور گسترده ای جرم زدایی شده است. آخرین کشور اروپایی که همجنس گرایی را جرم زدایی کرد، قبرس شمالی بود. علاوه بر این، در حال حاضرازدواج همجنس گرایان در شانزده کشور دنیا قانونی است و این تعداد رو به افزایش است.

سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیت های جنسی را منتشر کرده و بسیاری از کشورهای عضو با امضای آن متعهد به رعایت این حقوق شده اند. نمونه های بارز این تغییرات قانونی شاملحکم دیوان عالی ایالات متحده آمریکا در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵ مبنی بر حق برابر زوج های همجنس برای ازدواج، و همچنین رأی «آری» مردم ایرلند در یک همه پرسی در ۲۳ مه ۲۰۱۵ به ازدواج زوج های همجنس است. این تحولات نشان دهندهتغییر پارادایم جهانی از جرم انگاری و سرکوب به سوی پذیرش و حمایت از حقوق اقلیت های جنسی است.

مساحقه در فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی ایران

در فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی ایران، «مساحقه» به عنوان یکی از جرائم جنسی تعریف شده است. مساحقه زمانی محقق می شود کهزن عاقل، بالغ و مختار، اندام تناسلی خود را روی اندام تناسلی یک زن دیگر قرار دهد. مجازات این عمل،صد تازیانه است و تفاوتی میان مسلمان و نامسلمان نیست.

یکی از نکات مهم در قانون ایران،تفاوت مجازات مساحقه با لواط (همجنس گرایی مردانه) است. در لواط، در بسیاری از موارد کیفر اعدام پیش بینی شده، اما در مساحقه صرف، اعدام مقرر نشده است. در صورت تجاوز جنسی یک زن به زن دیگر نیز، کیفر اعدام مطرح نیست. برای سایر اعمال همجنس گرایانه مادون مساحقه و لواط، مانند بوسیدن یا لمس شهوانی، مجازات خفیف تر (۳۱ تا ۷۴ تازیانه) در نظر گرفته شده است.

این سهل گیری نسبی در مجازات مساحقه، تا حدودی به این دلیل است که در قرآن کریم، برخلاف لواط که آیاتی در این زمینه دارد،به صراحت به سحق و همجنس گرایی زنانه اشاره نشده است. مفسران مسلمان، اشاره قرآن به «اصحاب رَسّ» را با استناد به روایات در نکوهش سحق دانسته اند. همچنین، برخی فقها آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نساء را، با وجود نظر مشهور فقهی مبنی بر دلالت آن ها بر زنا، درباره کیفر مساحقه و لواط تفسیر کرده اند. با این حال، در فقه اسلامی از مساحقه به تفصیل بحث شده و روایات متعددی در این باره آمده است.

راه های اثبات مساحقه در دادگاه، مانند لواط، با چهار بار اقرار مرتکب یا شهادت چهار مرد عادل و مستند به دیدن حضوری مساحقه است. شهادت زنان در اثبات مساحقه معتبر نیست. نکته دیگر آنکه، در جرائم حدی مانند مساحقه، اگر فرد چندین بار مرتکب جرم شود و هر بار مجازات (صد تازیانه) اجرا شود، تا سه بار همین حکم تکرار می شود؛ اما دربار چهارم محکومیت، کیفر اعدام مقرر شده است. همچنین، ماده ۲۴۱ قانون مجازات اسلامی ایران، هرگونه پژوهش و بازجویی درباره جرائم جنسی پنهان، جز در موارد تجاوز جنسی و اکراه و اغفال، را منع کرده است.

جرم کیفر در ایران (صرف عمل) راه های اثبات
مساحقه (طبق زنی) صد تازیانه (تا سه بار تکرار، بار چهارم اعدام) چهار بار اقرار، شهادت چهار مرد عادل
لواط اعدام (در موارد خاص برای فاعل و مفعول) یا صد تازیانه چهار بار اقرار، شهادت چهار مرد عادل
اعمال مادون مساحقه/لواط ۳۱ تا ۷۴ تازیانه اقرار، شهادت
این جدول به مقایسه کیفر و راه های اثبات جرائم جنسی در قانون مجازات اسلامی ایران می پردازد.

جنسیت و هویت: فراتر از عمل جنسی

پرداختن به طبق زنی صرفاً به عنوان یک عمل جنسی، نمی تواند ابعاد پیچیده آن را به طور کامل روشن سازد. این پدیدهارتباط تنگاتنگی با مفاهیم گسترده تر جنسیت و هویت دارد و درک آن، مستلزم ورود به دنیای چالش ها، سیالیت ها و تأثیرات اجتماعی است.

چالش های تعریف هویت لزبین

تعریف هویت «لزبین» بسیار پیچیده تر از صرفاً شرکت در عمل طبق زنی است. آیا یک لزبین کسی است کهمیل جنسی به زنان دارد، رفتار جنسی با زنان دارد، یا خود را به عنوان لزبین می شناسد؟ این سه معیار همیشه با هم همخوانی ندارند. برخی زنان ممکن است با زنان رابطه جنسی داشته باشند اما خود را لزبین ننامند، در حالی که برخی دیگر ممکن است بدون داشتن روابط جنسی، هویت لزبین را برای خود بپذیرند.

یکی از پدیده هایی که در این زمینه مورد بحث قرار گرفته، «مرگ جنسی لزبین» (lesbian bed death) است که توسط سکس شناس پپر شوارتز در سال ۱۹۸۳ مطرح شد. او دریافت که زوج های لزبین بلندمدت،تماس جنسی کمتری نسبت به زوج های دگرجنس گرا یا همجنس گرای مرد گزارش می دهند. این ایده با انتقاداتی مواجه شد، چرا که برخی لزبین ها با تعریف شوارتز از «تماس جنسی» مخالف بودند و عواملی مانند ارتباطات عمیق تر عاطفی، سیالیت جنسی بیشتر در زنان و تغییر در ابراز جنسی را مطرح کردند.

سیالیت جنسی در زنان

تحقیقات نشان داده است کهگرایش جنسی در زنان می تواند سیال تر باشد و در طول زندگی تغییر کند. برخلاف تصور رایج که گرایش جنسی یک ویژگی ثابت و تغییرناپذیر است، بسیاری از زنان ممکن است در طول زندگی خود از دگرجنس گرایی به دوجنس گرایی و سپس به لزبینیسم تغییر کنند، یا کاملاً برچسب ها را رد کنند. پژوهش های لیزا ام. دیاموند در این زمینه،نشان دهنده ماهیت پویا و غیرخطی میل جنسی در زنان است. این سیالیت بر چگونگی درک و ابراز هویت جنسی توسط خود زنان و نیز توسط جامعه تأثیر می گذارد.

سیالیت جنسی در زنان نشان می دهد که میل و گرایش جنسی لزوماً یکمسیر ثابت و از پیش تعیین شده نیست، بلکه می تواند در پاسخ به تجربیات و رشد فردی تکامل یابد.

این پیچیدگی ها، چالش هایی را در تعریف های سنتی ایجاد کرده و بر لزوم پذیرشطیف وسیعی از تجربیات و خودشناسی های جنسی تأکید دارد.

تأثیر کلیشه ها، تبعیض و همجنس گرا هراسی

زنان لزبین در بسیاری از جوامع، به دلیل تبعیض، پیش داوری و همجنس گرا هراسی، باچالش ها و مشکلات خاصی روبرو می شوند. این مشکلات می تواند شامل سلامت روانی، جسمی و تجربه «اضطراب اقلیت» باشد. تجربه مشترک از دگرجنس گراسالاری و احتمال رانده شدن از سوی خانواده، دوستان و جامعه،باعث ایجاد یک «کیستی» مشترک در جامعه لزبین شده است. این کیستی، مشابه کیستی های قومی، به آن ها احساس همبستگی و تعلق خاطر می بخشد.

این مسائل اجتماعی و فرهنگی برنحوه ابراز و درک هویت جنسی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، برخی زنان ممکن است به دلیل ترس از آشکارسازی گرایش جنسی خود در محیط های همجنس گراهراسانه، هویت واقعی خود را پنهان کنند. بحث «گلد استار لزبین ها» (Gold Star Lesbians) که به زنانی اشاره دارد که هرگز با مردان رابطه جنسی نداشته اند، نشان دهندهتنش ها و چالش های درونی در جامعه لزبین و تلاش برای تعریف مرزهای هویت است.

نمادها و پرچم های جامعه لزبین

برای بیان افتخار، وحدت و مبارزات جامعه لزبین در فرهنگ های مختلف، ازنمادها و پرچم های گوناگونی استفاده می شود. این نمادها، که طراحی آن ها بر اساس ارزش ها، تاریخچه و گوناگونی جامعه لزبین شکل گرفته است، به عنوان ابزاری برایشناسایی و همبستگی به کار می روند. رنگ ها و طرح های موجود در این پرچم ها، بازتاب دهنده ابعاد مختلف هویت و تجربیات زنان لزبین است و به آن ها کمک می کند تا در فضای عمومی، خود را به نمایش بگذارند و حمایت متقابل ایجاد کنند.

این نمادها، فراتر از صرف علائم بصری،بیانگر مقاومت، امید و همبستگی در برابر چالش ها و تبعیضاتی هستند که جامعه لزبین با آن ها مواجه است. آشنایی با این نمادها، بخش مهمی از درک فرهنگ و هویت لزبین به شمار می رود.

نتیجه گیری

طبق زنی، به عنوان رفتاری جنسی میان دو زن، دارای ابعاد گسترده ای است که فراتر از تعریف صرفاً فیزیکی آن می رود. این مقاله نشان داد که طبق زنی، با مترادف هایی چون مساحقه، سحق و Tribadism، در طول تاریخ همواره حضور داشته و در بسترها و فرهنگ های مختلف، از متون کهن فارسی گرفته تا تمدن های باستانی و دوران مدرن اروپا، به اشکال گوناگون مورد توجه و تفسیر قرار گرفته است. از منظر قانونی، در حالی که بسیاری از کشورهای جهان به سمت جرم زدایی و پذیرش حقوق اقلیت های جنسی حرکت کرده اند، در فقه اسلامی و قوانین مجازات ایران، این عمل تحت عنوان مساحقه با کیفر مشخصی روبرو است.

در نهایت، درک طبق زنی به عنوان یک عمل، باید در کنار فهم پیچیدگی های هویت و گرایش جنسی زنان، به ویژه هویت لزبین، صورت گیرد. سیالیت جنسی در زنان، چالش های تعریف هویت، و تأثیر عمیق کلیشه ها و تبعیض بر زندگی زنان لزبین، همگی نشان دهنده آن است که این پدیده نمی تواند به سادگی در تعاریف سنتی محصور شود. پرداختن به طبق زنی مستلزم یک رویکرد جامع، بی طرفانه و با احترام به تنوع تجربیات انسانی است تا بتوان پیچیدگی های جنسیت و هویت را به درستی درک کرد.

دکمه بازگشت به بالا