مورد عجیب محمدرضا فروتن و میترا حجار!
سال نوِ سینما امسال با فروش بالای «تمساح خونی» تحویل شد و برخیها این فروش بالا را به روزهای خوش و درخشانی که در انتظار سینمای ایران است تعبیر کردند. اما از ۷ فیلم نوروزی فقط «تمساح خونی» و تا حدی «بیبدن» بودند که گلیم خودشان را از آبهای مواج اکران بیرون کشیدند و در ساحل نجات پهلو گرفتند. ۵ فیلم دیگر، همانطور که از ابتدا پیدا بود، تاب و توان ایستادگی در برابر طوفانهای گیشه را نداشتند و یکبهیک در دریای صندلیهای خالی و سانسهای بیمشتری غرق شدند. در ادامه، اکران «سال گربه» و فروش نسبتا بالای روزهای نخستش بار دیگر به ذوقزدگیهای زودهنگام دامن زد. با ورود پر سروصدای ناوگانِ تا بن دندان مسلحِ «مست عشق» به جمع فیلمهای روی پرده که نیروهای باراندیده ترکیهای را برای فرار از شکست به کار گرفته بود، باز بعضیها این سودا را در سر پختند که امسال رکوردهاست که میشکند و سود فروشهای چندصد میلیاردی است که به جیبها سرازیر میشود و سینماست که رونق میگیرد. اما اکران سه فیلم تازه در هفتهها و روزهای اخیر ثابت کرد که فروش بالای دو سه فیلم را نباید به پای همه سینمای ایران نوشت. کمدیها و ستارههای فرنگی مشتری دارند؛ خود سینما نه.
بختک به جان «قلهک»
همین اول بگوییم که نفروختن هر فیلمی دلیل نیست که فیلم خوبی است؛ ساختاری دارد یا حرفی میزند که در فهم مخاطب عام نمیگنجد. دوره اینجور ادعاها گذشته و حنای مدعیانشان هم دیگر رنگی ندارد. با این حال نمیشود انکار کرد ذوق عامه به سمتوسویی سوق داده شده که غث و سمین کردن نیاموخته و بین دوغ و دوشاب فرق نمیگذارد. مهمتر از آن اینکه عموم محصولاتی که در دسترس این تماشاگر قرار داده شده کیفیت چندانی ندارد. کمدیهای ریزودرشت، از مد افتاده و مد روز، درامهای شبهرئالیستی، فیلمهای سادهانگارانه برای کودکان، درامهای بیوگرافی فوتبالی و جنگی بدساخت که حرفشان روی شانههای فرمشان سنگینی میکند، تمام انتخابی است که تماشاگر دارد. در این وضعیت، تماشاگر تقصیر زیادی ندارد.
چهارشنبه هفته پیش «قلهک» ساخته مصطفی شایسته به جمع فیلمهای روی پرده اضافه شد. از سروشکلش و خبرها پیداست که کمدی است، با چهرههای مخصوص این نوع فیلم، هادی کاظمی و گوهر خیراندیش و نیما شعباننژاد. تا زمان نگارش این گزارش یک میلیارد و ۱۳۳ میلیون تومان فروخته و کمی بیش از ۱۵ هزار نفر تماشاگر داشته. بعید است نفروختن «قلهک» به بختک بداقبالی مربوط باشد. کهنگی فیلم و گروه بازیگران معمولیاش دلیل موجهتری برای استقبال نشدن از آن به دست میدهد.
وضعیت قیرگون
در همین اردیبهشت بارانی امسال، دو فیلم دیگر هم از نوزدهم روی پرده رفتند که هر دو هم جزء قعرنشینان جدول فروشاند. «نیلگون» حسین سهیلیزاده با بازی محمدرضا فروتن و میترا حجار و با حدود ۴۰۰ میلیون تومان فروش و حدود ۶ هزار و ۵۰۰ تماشاگر وضعیتی قیرگون در گیشه دارد. زمانی کسی باید بنشیند و با مرور دقیق کارنامه بلندبالا، ولی سبکوزن محمدرضا فروتن ببینید بازیگری که از میانه دهه ۱۳۷۰ تا میانه دهه ۱۳۸۰ کارنامهای نسبتا قابل قبول داشت، چطور به برند فیلمهای نفروش و شکستخورده تبدیل شد. درباره میترا حجار هم باید دید چطور بازیگری که با «غریبانه» احمد امینی وارد سینما شد و با «فریاد» مسعود کیمیایی، «متولد ماه آنلاین» احمدرضا درویش، «اعتراض» مسعود کیمیایی (در هر سه با فروتن همبازی بود) و «سگکشی» بهرام بیضایی میسرش را ادامه داد، رفتهرفته به بازیگری بدل شد که مهمترین کارش در سالهای اخیر وایرال شدن ویدئویی از سریال «جزیره» بود که ناتوانیاش در ادای دیالوگها و استفاده همان نماهای اوتی (نماهایی که باید حذف شود) در تدوین نهایی باعث مطرح شدن نامش شد. حضور توأمان فروتن و حجار در این فیلم شکست قطعی آن را در گیشه تضمین میکند.
هممدرسهای براندو و دنیرو
دیگر فیلم شکستخورده اکران «تاوان» رامین سهراب است که قبلا «لایههای دروغ» نام داشت و محصول مشترک ایران و فلاند است و بنیاد سینمایی فارابی هم در تولیدش مشارکت داشته. این فیلم به ظاهر اکشن در جشنواره سال ۱۴۰۰ به نمایش درآمد و موجب خنده و تفریح تماشاگرانش شد. کارگردانش، به گفته خودش، از مدرسه استدلا آدلر فارغالتحصیل شده، همانجایی که بازیگرانی مثل مارلون براندو و رابرت دنیرو را تربیت کرده. اما در مورد او میتوان گفت یا سر همه کلاسها غایب بوده یا زیاد به درس و مشق دل نمیداده. سهراب که خودش در مصاحبههایش گفته عاشق جمشید هاشمپور بوده و به عشق او فیلمساز شده، رزمیکار است. خودش گفته بود که قصد داشته با بودجهای کم اکشنی جان ویکی بسازد، اما در جشنواره برخوردهای مغرضانه با فیلمش شد، وگرنه به گفته خودش در فرنگ به فیلمش کلی جایزه دادهاند. حالا در اکران عمومی، خیلی مغرضانه فقط ۱۴۵ میلیون تومان فروخته و حدود ۲ هزار و ۶۰۰ نفر تماشاگر داشته. در برخوردی منصفانه رامین سهراب واقعال بیتقصیر است، اما مسئولان وقت بنیاد سینمایی فارابی که در فیلمش مشارکت داشتند حتما باید مورد بازخواست قرار بگیرند.