خلاصه کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم ( نویسنده آلبرت اچ زد کار )
خلاصه کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم ( نویسنده آلبرت اچ زد کار )
کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم اثر آلبرت اچ زد کار، راهکارهای عملی و تحلیلی برای درک و جذب خوش شانسی ارائه می دهد. این اثر با رد رویکردهای خرافاتی، بر این باور است که شانس حاصل ذهنیت، رفتار و آمادگی فردی است و می توان آن را از طریق پرورش ویژگی های شخصیتی و هوشیاری نسبت به فرصت ها به دست آورد.
آلبرت اچ. زد. کار در این کتاب، خوش شانسی را پدیده ای فراتر از یک اتفاق تصادفی یا قضا و قدر تلقی می کند. او معتقد است که خوش شانسی، یک هنر قابل یادگیری و یک ذهنیت قابل اکتساب است که هر فردی می تواند با تمرین و پشتکار به آن دست یابد. این کتاب به خوانندگان می آموزد که چگونه نگرش های ذهنی و رفتاری خود را به گونه ای تنظیم کنند که بتوانند فرصت های نایاب زندگی را شناسایی کرده و از آن ها به بهترین شکل بهره برداری کنند. محتوای این اثر، یک راهنمای حقیقی برای افرادی است که به دنبال ارتقاء سطح زندگی خود از طریق هوشیاری و بهره برداری از موقعیت ها هستند.
آلبرت اچ زد کار: استراتژیست شانس و موفقیت
آلبرت اچ زد کار (۱۹۰۲-۱۹۷۱) شخصیتی برجسته و متفکر در حوزه مشاوره اقتصادی و نویسندگی بود. او در طول حیات خود به عنوان مشاور اقتصادی برای چندین شرکت بزرگ فعالیت می کرد و حتی در دوره های ریاست جمهوری روزولت و هری ترومن نیز نقش مشاور را بر عهده داشت. پیشینه او در تحلیل اقتصادی و استراتژی، دیدگاه عملی و عمیقی به او بخشیده بود که در آثارش نیز منعکس شده است.
دیدگاه کار نسبت به شانس، از این رو متفاوت و قابل توجه است که او آن را نه یک نیروی ماورایی یا خرافاتی، بلکه نتیجه ای از رویکردهای تحلیلی و روان شناختی می دانست. او با نگاهی عمل گرایانه، شانس را نه به عنوان یک پدیده اتفاقی، بلکه یک سازوکار قابل درک و قابل کنترل مطرح می کند. این رویکرد، آثار او را از دیگر کتاب های خودیاری متمایز ساخته و برای کسانی که به دنبال مبانی منطقی و عملی برای موفقیت هستند، ارزشمند می کند.
هسته اصلی کتاب: شانس تصادفی نیست، یک هنر قابل یادگیری است!
دیدگاه محوری آلبرت اچ زد کار در کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم این است که شانس یک رخداد تصادفی نیست، بلکه حاصل مجموعه ای از نگرش ها، رفتارها و آمادگی های ذهنی است. او این ایده رایج که برخی افراد ذاتاً خوش شانس هستند را به چالش می کشد و استدلال می کند که خوش شانسی مهارتی است که می توان آن را آموخت و پرورش داد. تفاوت اصلی بین افراد خوش شانس و بدشانس، نه در میزان اقبال ازلی، بلکه در شیوه دیدگاه و گرایش های ذهنی شان نهفته است.
کار به وضوح میان بدشانسی های تقدیر که ناشی از حوادث طبیعی و غیرقابل کنترل هستند (مانند بلایای طبیعی)، و بدشانسی های ناشی از ضعف های شخصیتی که ریشه در رفتارها، نگرش ها و تصمیمات خود فرد دارند، تمایز قائل می شود. او تاکید می کند که بخش قابل توجهی از آنچه ما بدشانسی می نامیم، در واقع پیامد ناامنی های ذهنی، عیوب رفتاری و عدم توانایی در واکنش مناسب به موقعیت هاست. می توانیم ذهنیت خود را برای جذب فرصت ها تنظیم کنیم؛ این کار مستلزم بهبود جنبه های مختلف شخصیت و آماده سازی ذهن برای شناسایی و بهره برداری از فرصت های پیش رو است. کتاب کار به ما می آموزد که چگونه با پرورش هوشیاری و قدرت تشخیص، به سمت خوش شانسی گام برداریم و سرنوشت خود را آگاهانه هدایت کنیم.
هر کس نداند که چگونه درهای شانس را به روی خود بگشاید، حق این را ندارد که از بداقبالی های خود گله مند باشد.
بخش اول: جذب شانس مطلوب – مغناطیسی برای فرصت ها
برای جذب شانس مطلوب، باید خود را به یک مغناطیس برای فرصت ها تبدیل کنیم. این بخش از کتاب به دو عامل اساسی می پردازد که در ایجاد این جاذبه نقش حیاتی دارند: شور و اشتیاق درونی و سخاوت.
شور و اشتیاق درونی؛ سوخت موتور خوش شانسی
شور و اشتیاق درونی، نیروی محرکه ای است که ما را به سمت اهدافمان سوق می دهد و پتانسیل های پنهانمان را فعال می کند. این عامل، نه تنها انگیزه برای حرکت ایجاد می کند، بلکه باعث می شود تا با انرژی بیشتری به فرصت ها پاسخ دهیم و آن ها را به سمت خود جذب کنیم. اشتیاق، به نوعی چراغ راه ما در مسیر کامیابی است و باعث می شود چالش ها را نه موانع، بلکه پله هایی برای رسیدن به موفقیت ببینیم.
- نکات کلیدی: برای بیدار کردن و حفظ اشتیاق درونی، لازم است که اهداف خود را به روشنی تعریف کرده و به طور مداوم برای آن ها تلاش کنیم. غرق شدن در کاری که واقعاً به آن علاقه داریم، می تواند این اشتیاق را شعله ور نگه دارد. ارتباط با افراد مثبت اندیش و دوری از محیط های یأس آور نیز در این زمینه مؤثر است.
- کاربرد عملی: برای افزایش انگیزه، می توانیم هر روز صبح زمانی را به مرور اهداف و دلایل خود برای دستیابی به آن ها اختصاص دهیم. یادگیری مداوم و جستجوی چالش های جدید نیز به حفظ پویایی و اشتیاق کمک می کند.
سخاوت و گشاده دستی؛ باز کردن دروازه های شانس
ارتباط بین بخشش و دریافت، از مفاهیم عمیق و جهانی است که در بسیاری از فرهنگ ها و آموزه ها به آن اشاره شده است. آلبرت اچ زد کار نیز بر این باور است که سخاوت، نه تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه یک استراتژی مؤثر برای جذب شانس است. وقتی چیزی را از روی گشاده دستی می بخشیم، در واقع دریچه ای برای دریافت بیشتر می گشاییم. این قانون بازگشت شامل زمان، دانش، منابع و حتی انرژی مثبت می شود.
- نکات کلیدی: سخاوت ورزی نباید تنها به جنبه های مادی محدود شود. بخشش زمان برای کمک به دیگران، به اشتراک گذاشتن دانش و تجربه های خود، و حتی بخشیدن انرژی مثبت و همدلی، همگی مصادیق سخاوت هستند که می توانند فرصت های جدیدی را به زندگی ما بیاورند.
- کاربرد عملی: می توانیم با اختصاص دادن بخشی از زمان هفتگی خود به فعالیت های داوطلبانه، یا با به اشتراک گذاشتن تخصص خود در شبکه های اجتماعی یا با دوستان، سخاوتمندتر باشیم. این اعمال نه تنها به دیگران کمک می کند، بلکه شبکه های ارتباطی ما را تقویت کرده و ما را در معرض فرصت های پیش بینی نشده قرار می دهد.
بخش دوم: شناسایی شانس – دیدن فرصت ها در میان اتفاقات روزمره
پس از آنکه خود را برای جذب شانس آماده کردیم، مرحله بعدی شناسایی فرصت هاست. این بخش از کتاب به ابعاد مختلف هوشیاری و قدرت تشخیص می پردازد که به ما کمک می کنند شانس را در میان رخدادهای عادی زندگی ببینیم.
نقاط عطف زندگی و اهمیت آگاهی از آن ها
زندگی ما پر از لحظات کلیدی و نقاط عطفی است که می توانند مسیرمان را تغییر دهند. این نقاط عطف ممکن است به صورت یک پیشنهاد شغلی، آشنایی با یک فرد جدید، یا حتی یک شکست ظاهری ظاهر شوند. چگونگی تشخیص این لحظات و آگاهی از تغییراتی که در مسیر زندگی مان ایجاد می کنند، نیازمند هوشیاری بالاست.
- نکات کلیدی: هوشیاری نسبت به رویدادها و نشانه ها یعنی فراتر از ظاهر سطحی اتفاقات را دیدن. باید قادر باشیم تاثیرات بلندمدت و پتانسیل های پنهان هر رخداد را ارزیابی کنیم.
- کاربرد عملی: برای تقویت این هوشیاری، می توانیم هر شب وقایع مهم روز را مرور کرده و به این سوال پاسخ دهیم: آیا در این اتفاقات، فرصت یا نشانه ای برای تغییر مسیر وجود داشت؟ این تمرین به تدریج توانایی ما در تشخیص نقاط عطف را افزایش می دهد.
تمایلات درونی و شانس؛ گوش دادن به ندای ناخودآگاه
نقش شهود و غرایز در تشخیص بهترین مسیر، اغلب نادیده گرفته می شود. آلبرت اچ زد کار تاکید می کند که ندای ناخودآگاه یا همان شهود، می تواند راهنمای قدرتمندی برای تشخیص فرصت ها باشد. این حس درونی، گاهی فراتر از منطق خشک، ما را به سمت تصمیمات درست هدایت می کند.
- نکات کلیدی: تقویت صدای درون به معنای توجه به احساسات اولیه و دلواپسی های ناگهانی است که ممکن است نشانه ای از یک مسیر درست یا نادرست باشند. این تفاوت با خرافات در آن است که شهود، اغلب بر پایه تجربیات ناخودآگاه و الگوهای پنهان در ذهن ما شکل می گیرد.
- کاربرد عملی: برای تقویت شهود، می توانیم روزانه دقایقی را به مدیتیشن یا سکوت اختصاص دهیم تا با ذهن ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنیم. همچنین، پس از هر تصمیم مهم، به احساسات درونی خود پیش از تصمیم گیری توجه کنیم تا الگوهای شهودی خود را بشناسیم.
توانایی ها و شانس؛ بهره برداری از پتانسیل های پنهان
توانایی های ما، اعم از مهارت ها، دانش و استعدادها، می توانند به فرصت های جدید تبدیل شوند. بسیاری از افراد پتانسیل های پنهان خود را نمی شناسند یا از آن ها به خوبی استفاده نمی کنند. شناسایی این پتانسیل ها و تلاش برای تبدیل آن ها به مزیت های رقابتی، یکی از کلیدهای جذب شانس است.
- نکات کلیدی: خودسازی مستمر و یادگیری مهارت های جدید، نه تنها توانمندی های ما را افزایش می دهد، بلکه ما را در موقعیتی قرار می دهد که فرصت های متناسب با این توانایی ها را جذب کنیم.
- کاربرد عملی: لیستی از مهارت ها و علایق خود تهیه کنیم. سپس بررسی کنیم که چگونه می توانیم این مهارت ها را توسعه دهیم یا آن ها را در زمینه های جدیدی به کار بگیریم. شرکت در کارگاه های آموزشی یا مطالعه تخصصی نیز در این مسیر مؤثر است.
قدرت تشخیص بالا؛ مزیت رقابتی خوش شانس ها
توانایی تحلیل سریع و صحیح موقعیت ها، یکی از ویژگی های بارز افراد خوش شانس است. قدرت تشخیص بالا به آن ها امکان می دهد تا فرصت ها را قبل از دیگران شناسایی کرده و تصمیمات هوشمندانه بگیرند. این مهارت، آن ها را در موقعیتی برتر برای بهره برداری از شرایط قرار می دهد.
- نکات کلیدی: تقویت قدرت تحلیل و تصمیم گیری صحیح مستلزم تمرین دید انتقادی و ارزیابی عمیق موقعیت هاست. باید قادر باشیم اطلاعات را از منابع مختلف جمع آوری کرده و بر اساس آن ها قضاوت منطقی داشته باشیم.
- کاربرد عملی: در مواجهه با یک موقعیت یا مشکل، به جای واکنش سریع، کمی تأمل کرده و تمام جوانب آن را بسنجیم. بررسی راه حل های مختلف و پیامدهای هر یک، به تدریج قدرت تشخیص ما را افزایش می دهد. مطالعه موردی و حل مسئله نیز تمرینات خوبی در این زمینه هستند.
عزت نفس؛ تضمین کننده جسارت در پذیرش شانس
عزت نفس و خودباوری، نقش حیاتی در ریسک پذیری و جسارت در پذیرش فرصت ها دارند. فردی که به توانایی های خود ایمان ندارد، حتی اگر با فرصت های طلایی مواجه شود، ممکن است از آن ها دوری کند یا نتواند به درستی از آن ها استفاده کند. عزت نفس به ما اعتماد به نفس لازم برای قدم گذاشتن در مسیرهای ناشناخته را می دهد.
- نکات کلیدی: عزت نفس واقعی بر پایه شناخت نقاط قوت و ضعف خود، و تلاش برای بهبود مداوم است. این با خودشیفتگی تفاوت دارد و به معنای پذیرش خود و توانایی هایمان است.
- کاربرد عملی: برای تقویت عزت نفس، می توانیم هر روز موفقیت های کوچک خود را یادداشت کنیم و نقاط قوت خود را بشناسیم. همچنین، از خودگویی های منفی پرهیز کرده و تلاش کنیم که به خودمان با دیدی مثبت نگاه کنیم. انجام کارهایی که در آن ها مهارت داریم و از آن ها لذت می بریم نیز به تقویت خودباوری کمک می کند.
رویکرد شهودی به مقوله شانس؛ فراتر از منطق خشک
آلبرت اچ زد کار به عمق مفهوم شهود و بینش در زمینه شناسایی شانس می پردازد و آن را از خرافات متمایز می کند. این رویکرد شهودی به شانس، به معنای تکیه بر حس ششم غیرمنطقی نیست، بلکه استفاده از ادراک ناخودآگاه و بینش های عمیقی است که بر پایه تجربیات و دانش قبلی ما شکل می گیرد.
او توضیح می دهد که ذهن انسان به طور مداوم اطلاعات را پردازش می کند و گاهی اوقات نتایج این پردازش ها به صورت یک شهود یا بینش به سطح آگاهی می آیند. این بینش ها می توانند ما را به سمت فرصت هایی هدایت کنند که منطق صرفاً نمی تواند آن ها را تشخیص دهد. کلید این رویکرد، در افزایش آگاهی و تربیت ذهن برای دریافت و تفسیر این سیگنال های درونی است.
- نکات کلیدی: تفاوت اصلی بین شهود و خرافات در آن است که شهود بر پایه الگوهای واقعی و تجربیات ناخودآگاه ما شکل می گیرد، در حالی که خرافات ریشه ای غیرمنطقی و مبتنی بر ترس یا باورهای نادرست دارند. شهود، در واقع یک فرم پیشرفته از قدرت تشخیص است که به طور خودکار و سریع عمل می کند.
- کاربرد عملی: برای تقویت این رویکرد شهودی، باید به خودمان اجازه دهیم در لحظاتی از آرامش و سکوت، به ذهنمان گوش دهیم. یادداشت برداری از ایده ها و احساسات ناگهانی، و سپس بررسی صحت آن ها در عمل، می تواند به ما کمک کند تا به تدریج به بینش های درونی خود اعتماد کنیم. مطالعه عمیق در زمینه مورد علاقه نیز باعث می شود ذهن ناخودآگاه ما الگوهای بیشتری را شناسایی کرده و شهودهای دقیق تری ارائه دهد.
بخش سوم: پاسخ به شانس – وقتی فرصت در می زند، چگونه عمل کنیم؟
شناسایی شانس تنها نیمی از راه است؛ نیمی دیگر، توانایی پاسخ مناسب و بهره برداری حداکثری از آن فرصت است. این بخش از کتاب به مهارت های لازم برای تبدیل فرصت ها به موفقیت می پردازد.
واکنش مناسب؛ مهارت بهره برداری حداکثری
هنگامی که یک فرصت پدیدار می شود، سرعت عمل، انعطاف پذیری و هوشمندی در واکنش به آن از اهمیت بالایی برخوردار است. تعلل و عدم آمادگی برای اقدام، اغلب باعث از دست رفتن شانس های بزرگ می شود. واکنش مناسب یعنی توانایی ارزیابی سریع موقعیت، تصمیم گیری به موقع و انجام اقدامات لازم.
- نکات کلیدی: پرهیز از تعلل، نیازمند تمرین و توسعه اعتماد به نفس است. باید یاد بگیریم که ترس از شکست را کنار گذاشته و با شجاعت به سمت فرصت ها قدم برداریم. آمادگی برای اقدام شامل داشتن دانش، مهارت و منابع لازم برای بهره برداری از شانس است.
- کاربرد عملی: برای تقویت واکنش پذیری، می توانیم خود را در موقعیت های شبیه سازی شده قرار دهیم که نیاز به تصمیم گیری سریع دارند. همچنین، مهارت های حل مسئله و تفکر انتقادی خود را تقویت کنیم تا در زمان مواجهه با فرصت ها، بهترین پاسخ را پیدا کنیم.
انرژی بالا و خوش شانسی؛ سوخت لازم برای حرکت
حفظ انرژی کافی برای دنبال کردن شانس ها، مستلزم سلامت جسمی و روانی است. فردی که از نظر جسمی خسته و از نظر روانی فرسوده است، حتی اگر فرصت های بزرگی پیش رویش باشد، ممکن است نتواند آن ها را دنبال کند یا انرژی لازم برای بهره برداری از آن ها را نداشته باشد. انرژی، سوخت لازم برای حرکت در مسیر خوش شانسی است.
- نکات کلیدی: راهکارهای افزایش و حفظ انرژی شامل رژیم غذایی سالم، خواب کافی، ورزش منظم، و مدیریت استرس است. علاوه بر انرژی فیزیکی، انرژی ذهنی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که با تمرکز بر افکار مثبت و دوری از افکار منفی تقویت می شود.
- کاربرد عملی: می توانیم با اختصاص دادن زمان کافی به استراحت و تفریح، و همچنین انجام فعالیت های بدنی منظم، سطح انرژی خود را بالا نگه داریم. تمرین های ذهن آگاهی و مدیتیشن نیز به حفظ آرامش ذهنی و افزایش انرژی روانی کمک می کنند.
ناامیدی ها قلب انسان را بیمار می کنند، اما آرزوها به درخت زندگی جان می بخشند.
تخیل و شانس؛ خلق واقعیت های جدید در ذهن
قدرت تجسم و خلاقیت، می تواند مسیرهای جدیدی برای شانس بسازد. تخیل به ما این امکان را می دهد که سناریوهای مختلف را در ذهن خود شبیه سازی کرده و راهکارهای نوآورانه ای برای بهره برداری از فرصت ها پیدا کنیم. گاهی اوقات، خلاقیت می تواند فرصت هایی را خلق کند که پیش از آن وجود نداشته اند.
- نکات کلیدی: تخیل، نه تنها برای رویاپردازی، بلکه برای برنامه ریزی و استراتژی نیز حیاتی است. این قوه ذهنی به ما کمک می کند تا فراتر از محدودیت های موجود فکر کنیم و به راه حل های بدیع دست یابیم.
- کاربرد عملی: تمرین های تجسم خلاق، مانند بستن چشم ها و تصور دستیابی به اهداف و شانس های مطلوب، می تواند ذهن را برای خلق واقعیت های جدید آماده کند. همچنین، مطالعه کتاب ها و مقالات در زمینه های مختلف، می تواند منبع الهام بخشی برای تقویت خلاقیت باشد.
ایمان و خوش شانسی؛ باور به خود و مسیر
ایمان قوی به توانایی ها و باور به نتایج مثبت، یکی از عوامل اصلی در جذب و بهره برداری از خوش شانسی است. این ایمان، متفاوت از خوش بینی کورکورانه است؛ بلکه بر پایه اعتماد به نفس، آمادگی و تلاش مداوم است. فردی که ایمان دارد می تواند از پس چالش ها برآید، با پشتکار بیشتری به سمت اهدافش حرکت می کند.
- نکات کلیدی: ایمان فعال به معنای باور به خود و همزمان تلاش برای رسیدن به اهداف است. این باور، نیروی محرکه لازم برای غلبه بر موانع و ادامه مسیر در مواجهه با مشکلات را فراهم می کند.
- کاربرد عملی: می توانیم با تمرین جملات تأکیدی مثبت و یادآوری موفقیت های گذشته، ایمان خود را تقویت کنیم. همچنین، مطالعه داستان های موفقیت افراد دیگر و الهام گرفتن از آن ها، می تواند به ما در تقویت این باور کمک کند.
بخش پایانی: نقش نیروی اراده در میزان خوش شانسی – کنترل سرنوشت شما
جمع بندی آموزه های آلبرت اچ زد کار در کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم به روشنی نشان می دهد که نیروی اراده، عامل اصلی و محوری در تمامی مراحل جذب، شناسایی و بهره برداری از شانس است. اراده قوی، نه تنها به ما امکان می دهد تا شور و اشتیاق درونی خود را بیدار کنیم و سخاوت را در زندگی خود جاری سازیم، بلکه به ما کمک می کند تا با هوشیاری بیشتری نقاط عطف زندگی را تشخیص دهیم و به ندای شهود خود گوش فرا دهیم.
اراده، عاملی است که ما را قادر می سازد تا توانایی های پنهان خود را کشف و تقویت کنیم، قدرت تشخیص خود را ارتقا بخشیم و عزت نفس لازم برای پذیرش ریسک ها را به دست آوریم. در نهایت، پاسخ مناسب به شانس، حفظ انرژی بالا برای عمل، استفاده از تخیل برای خلق فرصت های جدید و تقویت ایمان به مسیر، همگی نیازمند نیروی اراده ای قوی و مصمم هستند. به عبارت دیگر، اراده قوی تر می تواند شانس های بیشتری را به ارمغان بیاورد زیرا فرد را به سمت اقدام هدفمند و مداوم سوق می دهد و به او اجازه می دهد تا بر چالش ها غلبه کند و سرنوشت خود را آگاهانه در دستان خود بگیرد.
تخیل ماهیت ناشناخته ها را به تصویر می کشد.
جملات برگزیده و آموزنده از کتاب: چراغ راه شما
در ادامه، سه نقل قول تأثیرگذار از کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم آورده شده است که عصاره پیام نویسنده را منتقل می کنند و می توانند الهام بخش مسیر شما باشند:
وقتی تقدیر اتفاق می افتد، برای خوش اقبالی خود شادی نکنید و برای بداقبالی خود آه و ناله سر ندهید، همه جا را تغییر فرا گرفته و سرنوشت شما نیز همواره دستخوش تغییر است.
نتیجه گیری: خودتان خالق شانس خود هستید!
خوش شانسی، برخلاف تصور رایج، یک اتفاق کورکورانه یا یک موهبت ازلی نیست. همانطور که آلبرت اچ زد کار در کتاب چگونه درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم به تفصیل شرح می دهد، خوش شانسی در واقع یک انتخاب، یک ذهنیت، و مجموعه ای از مهارت های اکتسابی است. این کتاب به ما می آموزد که با پرورش شور و اشتیاق درونی، سخاوت، هوشیاری در شناسایی فرصت ها، تقویت شهود، بهره برداری از توانایی ها، افزایش قدرت تشخیص، تقویت عزت نفس و نهایتاً، داشتن اراده ای قوی، می توانیم درهای خوش شانسی را به روی خود بگشاییم.
پیام اصلی کار روشن است: شما خالق شانس خود هستید. هر فردی با به کارگیری آموزه های این کتاب و تغییر دیدگاه خود نسبت به شانس، می تواند به یک فرد خوش شانس تبدیل شود. فرصت ها در اطراف ما فراوانند، اما این ما هستیم که باید خود را آماده دیدن، شناسایی و بهره برداری از آن ها کنیم. بنابراین، با عزمی راسخ و ذهنی آماده، گام در مسیر جذب خوش شانسی بردارید و سرنوشت دلخواه خود را بسازید.