نسبت بین علم و فناوری؛ آیا همیشه از علم به فناوری می رسیم؟
علم می تواند منبعی الهام بخش برای نوآوری های فناوری باشد اما این رابطه همیشه خطی نیست. علاوه بر این هر پیشرفت علمی ممکن است پیامد های غیرمنتظره ای داشته باشد که نیازمند تأمل فلسفی و اخلاقی است.
خبرگزاری آنا – نوید فرخی: در دنیای امروز علم و فناوری نیروی محرکه اصلی پیشرفت بشری در عرصه های گوناگون بوده اند. این دو حوزه به طور فزاینده ای به هم وابسته اند و تأثیر عمیقی بر یکدیگر می گذارند. علم به عنوان یک نظام قاعده مند دانشی تعریف می شود که از طریق مشاهده آزمایش و تحلیل به دست می آید. هدف اصلی علم درک پدیده های طبیعی و اجتماعی است. از سوی دیگر فناوری به کاربرد عملی دانش علمی در حل مسائل واقعی اشاره دارد. فناوری شامل ابزارها ماشین ها سیستم ها و روش هایی است که برای تولید کالا ها و خدمات یا برای بهبود کیفیت زندگی انسان ها طراحی شده اند.
پیشرفت های علمی معمولاً منجر به توسعه فناوری های جدید می شود. برای مثال تحقیقات در زمینه فیزیک کوانتومی منجر به اختراع ترانزیستور ها و در نتیجه انقلاب دیجیتال شد. برعکس پیشرفت های فناوری نیز می توانند علم را تحت تأثیر قرار دهد. ابزار های پیشرفته مانند تلسکوپ های فضایی یا میکروسکوپ های الکترونی امکان انجام تحقیقات علمی جدید را فراهم کرده اند.
یکی از بزرگ ترین چالش ها در رابطه بین علم و فناوری مسائل اخلاقی است. با پیشرفت هایی مانند مهندسی ژنتیک یا هوش مصنوعی سؤالات اخلاقی پیچیده ای مطرح می شود. آیا ما حق داریم DNA انسان ها را تغییر دهیم؟ چگونه باید با تصمیمات ماشین ها مواجه شویم؟
در واقع بسیاری از پیشرفت های علمی مدیون فناوری های نوین است. میکروسکوپ های الکترونی که امکان مشاهده ساختار های بسیار ریز را فراهم می کند انقلابی در زیست شناسی و علم مواد ایجاد کرد. این ابزار ها با ارائه تصاویری دقیق از ساختار های مولکولی به دانشمندان کمک کرد تا نظریه های جدیدی وضع کنند. این چرخه متقابل نشان دهنده نوعی همزیستی پویاست که در آن هر دو حوزه یکدیگر را تقویت می کنند.
یکی از مهم ترین جنبه های رابطه بین علم و فناوری فرآیند تحقیق و توسعه است. شرکت ها و مؤسسات علمی با همکاری هم می توانند نوآوری های جدیدی داشته باشند که هم علم را به جلو سوق دهد و هم (به واسطه صنعتی سازی) نیاز های جامعه را برآورده کند. این همکاری ها بعضاً منجر به اختراعاتی شده که زندگی روزمره مردم را دگرگون کرده و تسهیل ساخته است. در برخی حوزه ها نیز کمابیش نجات بخش بوده است.
فرضاً علم راهکار هایی برای چالش های زیست محیطی دارد در حالی که فناوری می تواند این راهکار ها را پیاده کند. تحقیقات علمی در زمینه انرژی های تجدیدپذیر منجر به توسعه پنل های خورشیدی و توربین های بادی شد که اکنون در حال تغییر نحوه تولید انرژی است. پیشرفت های علمی همچنین در پزشکی به توسعه فناوری های درمانی جدید (از واکسن ها گرفته تا درمان های ژنتیکی) منتهی شد که کیفیت و کمیت زندگی انسان ها را افزایش داد.
با این حال چالش هایی نیز وجود دارد. یکی از بزرگ ترین چالش ها در رابطه بین علم و فناوری مسائل اخلاقی است. با پیشرفت هایی مانند مهندسی ژنتیک یا هوش مصنوعی سؤالات اخلاقی پیچیده ای مطرح می شود. آیا ما حق داریم DNA انسان ها را تغییر دهیم؟ چگونه باید با تصمیمات ماشین ها مواجه شویم؟ این سؤالات نیازمند تحلیل های عمیق فلسفی است. از سوی دیگر پیشرفت های فناوری ممکن است باعث افزایش نابرابری اجتماعی شود. دسترسی به فناوری های جدید معمولاً محدود به کشور های توسعه یافته یا اقشار خاصی از جامعه است. این نابرابری شکاف بین ثروتمندان و فقرا را عمیق تر می کند.
در این میان دانشگاه ها به عنوان نهاد های علمی و آموزشی این پتانسیل را دارند تا نقش مهمی در ایجاد ارتباط مثبت بین علم و فناوری ایفا کنند. این ارتباط می تواند به حل چالش های اجتماعی و اقتصادی نیز بیانجامد. برای مثال دانشگاه ها می توانند با ایجاد قرارداد های تحقیقاتی و پروژه های مشترک با شرکت ها نیاز های صنعتی را شناسایی کرده و راه حل های علمی برای آنها ارائه دهند. با افزایش استفاده از فناوری های نوین اعتماد عمومی به علم و فناوری نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. حوادثی مانند شیوع بیماری کرونا نشان داد که چگونه اطلاعات نادرست می تواند اعتماد عمومی را کاهش دهد و بر پذیرش واکسن ها تأثیر بگذارد.
نسبت بین علم و فناوری یک رابطه پیچیده و پویا است که شامل فرصت ها و چالش های زیادی است. برای بهره برداری حداکثری از این رابطه نیازمند رویکردی جامع هستیم که شامل توجه به مسائل اخلاقی نابرابری اجتماعی و اعتماد عمومی باشد.