ترومای دوران کودکی چیست و چگونه درمان می شود؟
تروما کودکی چیست؟ تأثیر آن در آینده انسان، روش تشخیص و درمان
روانشناسان تخمین میزنند که 46 درصد از کودکان در مقطعی از زندگی خود دچار تروما کودکی میشوند. اگرچه بچهها در برابر اتفاقات انعطافپذیر هستند اما بعضی از آسیبهای دوران کودکی میتواند تأثیر مادام العمر داشته باشند. این به این معنا نیست که اگر کودک تجربهای وحشتناک را تحمل کرد، برای همیشه از نظر عاطفی دچار زخم روحی میشود.
اما تشخیص اینکه چه زمانی یک کودک برای مقابله با تروما به کمک حرفه ای نیاز دارد مهم است. این در حالیست که مداخله زودهنگام توسط دکتر روانشناس میتواند از اثرات مداوم تروما در دوران بزرگسالی جلوگیری کند. در این مقاله به بررسی اینکه تروما کودکی چیست؟ علائم و درمان آن میپردازیم؛ با ما همراه باشید. جهت خرید لباس یگان ویژه بچه گانه، لباس نیروی انتظامی و دریافت لیست قیمت لباس نیروی انتظامی بچه گانه با ما تماس بگیرید.
تروما دوران کودکی چیست؟
تروما کودکی (childhood trauma) تجربهای است که حس ترس را در کودک برمیانگیزد و معمولاً خشونتآمیز، خطرناک یا تهدید کننده است. از این تروما به عنوان تجربیات نامطلوب دوران کودکی یا ACE نیز نام میبرند. اتفاقات مختلفی میتواند منجر به تروما شود. برای مثال آزار جسمی یا جنسی برای کودکان آسیبزا است. همچنین رویدادهای غیر منتظرهای مثل تصادف رانندگی، بلایای طبیعی (مثل طوفان، سیل یا زلزله)، از دست دادن یک عزیز یا ابتلا به بیماری شدید، آسیبهای روانی به روان کودک وارد میکنند. ترومای دوران کودکی حتی ممکن است شامل تجربیاتی باشد که مستقیماً برای کودک رخ نمیدهد بلکه شاهد وقوع آنها است. به عنوان مثال، تماشای یکی از عزیزان در حال تحمل یک بیماری سخت یا تماشای اخبار خشونتآمیز میتواند دلیلی بر ایجاد تروما در دوران کودکی باشد.
اثرات ترومای دوران کودکی
وقوع رویدادهای سخت و دردناک برای کودک میتواند آسیبهایی جدی برای او ایجاد کند و بر نحوه رشد مغزش تأثیر بگذارند. نباید از کنار این آسیبها به راحتی گذشت چرا که عواقب مادام العمری از نظر جسمی، ذهنی و اجتماعی روی کودگ خواهد گذاشت. در ادامه ابعاد مختلف این آسیب را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
اثرات سلامت جسمانی
هنگامی که کودک یک رویداد آسیب زا را تجربه میکند، ممکن است رشد فیزیکی طبیعی او دچار اختلال شود. استرس میتواند رشد سیستم ایمنی و عصبی مرکزی او را مختل کرده و نگذارد تا پتانسیل واقعی او نمایان شود. در این زمینه در سال 2015 گزارشی در مجله آمریکایی طب پیشگیری منتشر شد که بر اساس آن، هر چه کودک تجربیات نامطلوب بیشتری داشته باشد، خطر ابتلا به بیماریهای مزمن در مراحل بعدی زندگی او بیشتر میشود. بیماریهایی مثل آسم، بیماری عروق کرونر قلب، دیابت و سکته از جمله این بیماریها هستند.
البته این مجله در سال 2019 به منظور بروزرسانی یافتههای قبلی خود 134 مقاله دیگر در این زمینه را بررسی و به گزارش خود اضافه کرد. بر این اساس و طبق آخرین یافتهها، قرار گرفتن در معرض تجربیات نامطلوب در دوران کودکی خطر ابتلا به چندین بیماری مختلف مانند بیماریهای خودایمنی، بیماریهای ریوی، بیماریهای قلبی عروقی و سرطان را در دوران بزرگسالی افزایش میدهد.
تاثیرات سلامت روان
آسیبهای دوران کودکی همچنین بر سلامت روان او تأثیر میگذارد. اثرات روانشناختی این تجارب میتواند شامل موارد مسائل کنترل خشم، افسردگی، پریشانی احساسی، سطوح بالای استرس، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا اختلالات روان پریشی باشد. کودکانی که در معرض آسیبهای پیچیده قرار میگیرند حتی ممکن است حالتی به نام “جدایی” را تجربه کنند؛ جدایی شامل جدایی ذهنی خود از تجربه است.
به این معنا که آنها ممکن است تصور کنند خارج از بدن خود هستند و آن را از جایی دیگر تماشا میکنند یا ممکن است حافظه خود را از دست بدهند و در نتیجه شکاف حافظه ایجاد شود. تحقیقات منتشر شده در Psychiatric Times همچنین اشاره میکند که شیوع اقدام به خودکشی در بزرگسالانی که در کودکی آسیبهایی مانند آزار فیزیکی، آزار جنسی و خشونت خانگی والدین را تجربه کردهاند، بهطور قابلتوجهی بیشتر است.
تاثیرات رابطه
رابطه کودک با مراقبان خود برای سلامت عاطفی و جسمی او حیاتی است. وابستگی کودکان به مراقبان خود میتواند به آنها کمک کند تا یاد بگیرند به دیگران اعتماد کنند، احساسات را مدیریت کنند و با دنیای اطراف خود تعامل مثبت داشته باشند.
با این حال، وقتی کودک ضربهای را تجربه میکند که به او میآموزد که نمیتواند به آن مراقب اعتماد کند یا به او تکیه کند، احتمالاً معتقد است که دنیای اطراف او مکانی ترسناک است و همه مردم خطرناک هستند. این درس، ایجاد روابط را در طول دوران کودکی و بزرگسالی او بسیار دشوار میکند. همچنین کودکانی که تحت آسیبهای روحی هستند احتمالاً در بزرگسالی با مشکلاتی در روابط عاشقانه دست و پنجه نرم میکنند. یک مطالعه در سال 2017 در مجله روانشناسی خانواده نشان داد که همسرانی که سابقه کودک آزاری دارند، ازدواجهای رضایت بخش کمتری را حتی در روزهای اول ازدواجشان تجربه میکنند.
سایر تاثیرات ترومای کودکی
گاهی اوقات تأثیر آسیبهای دوران کودکی فراتر از سلامت جسمی یا روانی و روابط است. به عنوان مثال، برخی از مطالعات تجربیات نامطلوب دوران کودکی را با افزایش خطر تبدیل شدن به یک مجرم جنایی در سن 35 سالگی مرتبط میدانند، که اغلب مرتکب جرائمی جدی و خشن میشوند. اثرات دیگر میتواند شامل موارد زیر باشد:
- افزایش تحریک پذیری و عکس العمل نشان دادن بیش از حد
- درگیر شدن در رفتارهای پرخطر (مانند رانندگی با سرعت بالا یا رابطه جنسی ناایمن)
- ناتوانی در برنامهریزی یا آمادگی برای آینده
- افزایش خطر آسیب به خود
- عدم کنترل تکانه
- عزت نفس پایین
- مشکل در حل مسئله یا استدلال
کودکانی که رویدادهای آسیبزا را تجربه میکنند، ممکن است توانایی کمتری در تربیت فرزندان خود در آینده داشته باشند.
تروما درمان نشده دوران کودکی
هنگامی که ترومای دوران کودکی درمان نمیشود، مسائل مربوط به تروما اغلب حل نشده باقی مانده و در نتیجه میتواند در درازمدت هم احساس شود. عدم دریافت درمان همچنین امکان پیشگیری از برخی پیامدهای منفی مرتبط با تروما را حتی در سطح بیولوژیکی هم محدود میکند. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که بیماران مبتلا به ترومای دوران کودکی درمان نشده، مقاومت گلوکوکورتیکوئیدی بیشتری داشتند. مقاومت گلوکوکورتیکوئیدی ارتباط زیادی با افسردگی دارد. این یافتهها نشان میدهد که فقدان درمان برای تروما ممکن است به طور مستقیم و غیرمستقیم منجر به ایجاد افسردگی در فرد شود.
ترومای دوران کودکی و PTSD
حدود 15 درصد از دختران و 6 درصد از پسران به دنبال یک رویداد آسیبزا دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند. ممکن است از هر چیزی که آنها را به یاد تروما میاندازد اجتناب کنند یا اینکه تروما را در بازی خود دوباره اجرا کنند. گاهی اوقات کودکان بر این باورند که علائم هشداردهنده پیش بینی رویداد آسیبزا را از دست دادهاند. اما گاهی در تلاش برای جلوگیری از آسیبهای مجدد، آنها در جستجوی نشانههایی مبنی بر اینکه اتفاق بدی دوباره رخ خواهد داد، بیش از حد هوشیار میشوند.
کودکان مبتلا به PTSD همچنین ممکن است مشکل تمرکز داشته باشند، بیشتر احساس افسردگی یا اضطراب کنند، دوست داشتن دیگران برایشان سخت باشد، خشم و پرخاشگری بیش از حد یا مشکلاتی در مدرسه داشته باشند. همچنین این کودکان در بیشتر موارد مشکل خواب دارند، علاقه خود به فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت میبردند را از دست میدهند و به نوعی ارتباط خود را با واقعیت قطع میکنند. حتی کودکانی که دچار PTSD نمیشوند هم ممکن است پس از یک تجربه آسیب زا مشکلات عاطفی و رفتاری را از خود بروز دهند. در اینجا مواردی وجود دارد که باید در طول هفتهها و ماهها پس از یک رویداد ناراحت کننده مراقبشان باشید:
- کنترل خشم
- نقص توجه و تمرکز
- تغییر در اشتها
- ایجاد ترسهای جدید
- افزایش نگرانی در مورد مرگ یا ایمنی
- تحریک پذیری
- از دست دادن علاقه به فعالیتهای عادی
- مشکلات خواب
- غمگینی
- امتناع از مدرسه
- شکایات جسمی مانند سردرد و معده درد